
قاسم فتحی
مقالات قاسم فتحی
سگی که آرام آمد، قورتش دادم
خیلی خوب خاطرم مانده اولینبار کجا و تقریباً توی چه سنوسالی حس کردم نفرت دارم. بعدها فهمیدم که داشت...
انتشار: 1404/05/19
بازدید: 1
امتیاز: 0.0

مسئلهی محتوا و اینکه چرا «هدیه رو وانکرده پس فرستاد»
یادم میآید روزهایی بود که پدربزرگ میگفت: «شک ندارم منظورش از خوشگلا باید برقصن، همون میمونا باید ب...
انتشار: 1404/05/22
بازدید: 0
امتیاز: 0.0

شب او را دیده بودم
عادتِ شبماندن نوهها پیش مادربزرگ هنوز سرجای خودش است جز خوابیدن مادربزرگ. مثل سرباز مجروحی شده بود...
انتشار: 1404/05/22
بازدید: 0
امتیاز: 0.0
